بابا لنگ دراز
پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۵۱ ق.ظ
قبلا می توانستم دختری بیفکر و بیخیال و آسوده باشم
چون چیز ارزشمندی نداشتم که از دست بدهم
ولی حالا تا آخر عمر یک نگرانی بزرگ خواهم داشت
و هر وقت که تو از من دور باشی
به همهی اتومبیلهایی فکر میکنم که ممکن است تو را زیر بگیرند
یا همهی تختههای اعلامیهای که ممکن است روی سرت بیفتد
و یا همهی میکروبهای وحشتناکی که ممکن است بخوری
آرامش خیالم تا ابد از بین رفته است..
🖋جین وبستر
- ۹۶/۱۰/۲۱