پیاده روى در ته دنیا
يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۱۶ ب.ظ
هوس داشتم آن مرد را ببینم
انگار که بخواهم خودم را محک بزنم
به در پارک که رسیدیم با سر کج نگاهم کرد
نگاهش نرم بود
جوری که حس کردم همان موقع دل و رودهام بیرون خواهد ریخت
لبخندی زد
انگار که همهی دنیا داشتند انگلکم میکردند
دستکم آن موقع او از من دیوانه تر بود
گفتم:
«اگه قراره تموم بشه،دیگه تمومه»
🖋مهدی جعفرى
- ۹۶/۱۰/۱۷